استارتاپ به یک کسب و کار نوپا گفته میشود که با ایده ی خلاقانه و با هدف پیدا کردن مدل کسب و کار راهاندازی میشود و هیچ ضمانتی برای به موفقیت رسیدن آن وجود ندارد.بر اساس تعریف استیوبلنک، استارتاپ یک سازمان است که برای پیدا کردن یک مدل کسب و کار تکرارپذیر و مقیاسپذیر راهاندازی میشود. البته اختلاف بر سر تعریف استارتاپ زیاد است؛ اما نکته مشترک در همه آنها این است که بر اساس یک ایدهی خلاقانه و جدید فعالیت آنها آغاز میشود.
استارتاپها برای شروع فعالیت خود لزوما نیازی به ثبت شدن به عنوان یک شرکت ندارند و از هرجا و با هر تعداد بنیانگذار میتوانند فعالیت خودشان را آغاز کنند. بودجهی راهاندازی استارتاپهای معمولا کم است؛ اما اگر ایدهی خوبی داشته باشند خیلی زود میتوانند مورد حمایت سرمایهگذاران قرار بگیرند.
افرادی که با محیط های استارتاپی و کسب و کار های نو ارتباط دارند، معمولا از اصطلاحات مشخصی برای بیان مقاصد خود استفاده میکنند. در ادامه به معرفی این اصطلاحات میپردازیم.
1. نوآوری(Innovation)
فرآيند بکاربردن يک ايده خلاق و تبديل آن به يک محصول، خدمت يا یک روش مفید را نو آوری می گویند.
2. کارآفرین(Entrepreneur)
یک کارآفرین کسی است که برای هر ایدهای که به دستش میرسد، چه به یک محصول منجر شود و یا نوعی خدمات، با داشتن مجموعهای از مهارتها تمام سعی خود را در جهت به نتیجه رساندن آن ایده انجام دهد و حاضر به پذیرش هرگونه ریسکی در این راه نیز باشد.
3. اکوسیستم کار آفرینی:(Entrepreneurship ecosystem)
اکوسیستم کارآفرینی به افراد ، سازمان یا نهادهایی اشاره می کند که محرک تصمیم فرد برای کار آفرینی است و بر احتمال موفقیت فرد در صورت راه اندازی کسب و کار کارآفرینانه تاثیرگذار است به عبارتی اکوسیستم محیطی مناسب برای رشد و موفقیت بنگاه های نوآور فراهم می کند. هر نهادی که به طور بالقوه و بالفعل حامی کارآفرینی است ذینفع اکوسیستم کارآفرینی به حساب میآید. مانند: ارگانهای دولتی، دانشگاهها، بانکها، کارآفرینان، مراکز رشد، مراکز شتاب دهی و صندوق سرمایه گذاری ریسک پذیر.
4. نوپای ناب (Lean Startup)
نوپای ناب روشی نوین در کارآفرینی فناوری است که با حداقل منابع و با تمرکز بر مهم ترین مسایل راه اندازی یک استارتاپ را هموار کند .همانند روش های مدیریت ناب، فلسفه نوپای ناب به دنبال حذف کارهای بیفایده و افزایش کارهای ارزش آفرین در طی فاز ساخت محصول است به گونهای که استارتاپها بتوانند بدون نیاز به سرمایهگذاری کلان بیرونی، طرحهای کسبوکار مفصل و محصولی بینقص، شانس موفقیت بیشتری داشته باشند.تمرکز نوپای ناب بیشتر بر شناخت عمیق نیاز مشتری و طراحی اولیه محصول قابل قبول از نظر مشتری(MVP) با کمترین هزینه و زمان و ارائه آن به بازارهای هدف است.
5. استارتاپ تک شاخ (Unicorn startup)
استارتاپ تک شاخ به استارتاپهایی گفته میشود که رشد سریعی دارند و خیلی سریع به ارزش بسیار بالایی می رسند. طبق مطالعات موسسه ی KPMG در کشور ایالات متحده آمریکا استارتاپ های تک شاخ کم تر از یک درصد استارتاپ ها را شامل میشوند.
6. شتاب دهنده (Accelerator)
شتابدهندهها شرکت هایی هستند که روی استارتاپهایی با ایدههای جالب و البته کاربردی سرمایهگذاری میکنند شتاب دهندهها به استارتاپ های برگزیده خدماتی از قبیل آموزش،سرمایه و امکانات اولیه و جذب سرمایه گذار ارائه می دهند. در واقع این شرکتها شانس موفقیت استارتاپها و پیدا کردن سرمایهی بالقوه برای فعالیتهایشان را بالا میبرند. شتاب دهنده ها به طور معمول در ازای گرفتن بخشی از سهام مالکیت استارتاپها تامین مالی میشوند.
7. مراکز رشد(Incubator)
مراکزرشد از استارتاپها یی حمایت میکنند که وارد مراحل ساخت شرکت خود شده باشند.بر خلاف شتاب دهنده ها، مراکز رشد به صورت دولتی یا وابسته به مراکز دولتی و شرکت های زیر مجموعه آن ها هستند. این مراکز بیشتر از استارتاپ هایی حمایت میکنند که در راستای سیاست گزاری های کلان کشوری هدف گذاری شوند. از مهم ترین تفاوت های مراکز رشد با شتاب دهنده ها ، عدم تأمین سرمایه اولیه استارتاپ ها توسط مراکز رشد است.
8.استارتاپ ویکند (Startup weekend)
استارت آپ ویکند یک همایش و رویداد آموزشی- تجربی در سراسر دنیا است که همانطور که از نامش پیداست معمولا در انتهای هفته برگزار می شود. در این برنامه شرکت کنندگان پر انگیزه ای مانند مدیران تجاری، علاقه مندان استارت آپ، بازاریاب های حرفه ای و طراحان گرافیک گرد هم می آیند تا انتهای هفته طی 54 ساعت ایده یا پروژه هایی را مطرح و آماده نمایند.
9.استارتاپ گرایند(Startup grind)
استارتاپ گرایند یک برنامهی جهانی است که در آن از کارآفرینان موفق دعوت میشود تا داستان موفقیت و چالشهای استارتاپ خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. افراد میتوانند در این برنامه با پروژههای یکدیگر آشنا شوند و از تجربیات هم استفاده کنند.
10. منتورینگ (Mentoring)
منتورینگ فرآیندی است که در آن یک فرد باتجربه، هدایت و حمایت یک فرد یا تیم کم تجربه را در حوزه ای خاص برعهده می گیرد. فرد باتجربه منتور (Mentor) و فرد کم تجربه به عنوان منتی (Mentee) شناخته می شود.فرآیند منتورینگ یک ارتباط حرفه ای ، طولانی مدت و سودمند برای هر دو طرف منتور منتی میباشد.
11. مربیگری(Coaching)
مربیگری رابطه ای است دو طرفه بین مربی و کسی که مورد حمایت کوچ است . مربی به فرد کمک می کند تا بتواند توانایی های ذاتی و بالقوه خود را شکوفا کند. مربی با گذشته افراد کار چندانی ندارد بلکه تلاش و تمرکز را بر روی حال و آینده نزدیک افراد و اهداف که دارند قرار می دهد.
12. مذاکره در آسانسور (Elevator Pitch)
فرض کنید در یک آسانسور با یک سرمایهگذار هم مسیر شدهاید و تنها ۳۰ تا ۱۲۰ ثانیه فرصت دارید او را متقاعد کنید که روی ایده شما سرمایهگذاری کند. به عبارتی شما باید در این چند ثانیه مشکل، راهحل آن و بازار مشتریها را برای سرمایهگذار توضیح بدهید و او را متقاعد کنید.
13. طوفان فکری (Brainstorming)
طوفان فکری یک راه حل مناسب برای جمع آوری ایده های مختلف به منظور حل مشکل یا مشکلات پیش آمده است. این فرآیند معمولا به صورت گروهی و تحت هدایت مجری صورت می گیرد. در طی این فرآیند راه حل هایی که توسط اعضای گروه ارائه می شوند ، بررسی شده و در نهایت به یک ایده نو و مناسب برای حل مشکل دست پیدا میکنند . روش کار به این صورت است که مجری گروه موضوعی را عنوان می کند . سپس اعضای گروه ایدهها و راه حل هایی را که به ذهنشان خطور می کند یادداشت می کنند و در نهایت ایدهها را ارائه می دهند.
14. شاخص کلیدی عملکرد(Key performance indicator)
شاخص کلیدی عملکرد(KPI) پارامتری قابل اندازهگیری است که می تواند منعکس کننده فاکتورهای حیاتی موفقیت یک سازمان ، شرکت یا کسب و کار باشد. این پارامترها میتواند برای هر کسب و کاری متفاوت باشد .مثالهای زیر نمونه هایی از KPI هستند:
- KPI یک کسب و کار ممکن است درصد سود حاصل از مشتریان باشد.
- یک مدرسه ممکن است از میزان موفقیت دانشآموزان در امتحانات پایان ترم به عنوان KPI استفاده کند.
جدای از اینکه KPI ها چگونه انتخاب می شوند، باید منعکس کننده اهداف سازمانی باشند، در موفقیت سازمان نقش کلیدی داشته باشند و قابل اندازهگیری باشند. معمولاً این شاخص ها به صورت طولانی مدت در نظر گرفته می شوند و منطق اینکه چگونه اندازهگیری شده و یا تغییر می کنند، عوض نمی شود.
15. بوم مدل کسب و کار (Business Model Canvas)
بوم مدل کسب و کار یا ابزار مدیریتی و کارآفرینانه استراتژیک است که به شما اجازه میدهد مدل کسب و کار خود را توصیف، طراحی و اختراع کرده یا آن را به چالش کشیده و یا تغییر دهید. بوم مدل کسب و کار ابزار ساده تصویری و در عین حال بسیار قدرتمند است که ۹ بخش سازنده مدل کسب و کار را توصیف میکند. این بخشها شامل بخش(های) مشتریان، ارزش پیشنهادی، کانال(های) توزیع، ارتباط با مشتریان، جریان درآمد، فعالیتهای اصلی، منابع اصلی، شرکای کلیدی و ساختار هزینهها است.
16. بوم ناب کسب و کار( Lean canvas):
بوم ناب ابزاری است که از بوم مدل کسب و کار الهام گرفته شده و در واقع نسخه ی بهینه سازی شده و ساده تری از بوم مدل کسب و کار است که می توان برای کسب و کارهای نوپا در واقع “استارتاپ ها ” از آن استفاده کرد.
17. طرح کسب و کار (Business plan)
طرح کسب و کار یا BPسندی مکتوب است که جزئیات کسب و کار پیشنهادی را مشخص می کند. این سند باید ضمن تشریح موقعیت کنونی ، نیازها ، انتظارات و نتایج پیش بینی شده را شرح دهد و کلیه جوانب آن را ارزیابی کند.
18. نمونه اولیه (Prototype)
نمونه ای اولیه از محصول است که هدف از تولید آن بررسی جنبه های فنی و امکان پذیر بودن تولید(انبوه) است.
19. حداقل محصول پذیرفتنی (MVP)
حداقل محصول پذیرفتنی به محصولی اطلاق می شود که حداقل ویژگی های لازم و کافی برای عرضه به مشتریان را داشته باشد. هدف از ارائه ی این محصول آزمایش مدل کسب و کار و گرفتن بازخورد از مشتری می باشد.
20.سطح آمادگی فناوری (Technology Readiness Level)
سطح آمادگی فناوری (TRL) نوعی سیستم ارزیابی است که برای ارزیابی سطح بلوغ یک فناوری خاص استفاده می شود. هر پروژه فن آور طبق پارامترهای خاص هر سطح فناوری ارزیابی می شود و بر اساس پیشرفت پروژه ها ، یک رتبه TRLاز یک تا 9 به آنها اختصاص می یابد.
21.سطح آمادگی بازار (Marketing Readiness Level)
سطح آمادگی بازار (MRL) نوعی سیستم ارزیابی است که برای ارزیابی کشش بازاری یک محصول استفاده میشود. توجه به سطح آمادگی بازار می تواند خطر شکست در بازار را کاهش دهد.
22. مالکیت و ادغام (Merge & Acquisition)
زمانی است که استارتاپ توسط یک شرکت بزرگتر خریداری یا با آن ادغام میشود. این اتفاق به صورت دوستانه (همراه با توافقنامه) یا خصمانه (بدون توافقنامه) صورت میگیرد.
23. مالکیت فکری (Intellectual property)
مالکیت فکری، به ابداعات و دستاوردهای ذهنی اشاره دارد. اختراعات، آثار ادبی و هنری، نمادها، نام و تصاویر مورد استفاده در تجارت و به طور خلاصه، تمامی داراییهای نامشهودی که با استفاده از قدرت فکر و ذهن انسان پدید آمده است را میتوان در قالب داراییهای فکری تعریف نمود. مالکیت فکری، بنا به تقسیمبندی سازمان جهانی مالکیت فکری «WIPO»، به دو دسته اصلی مالکیت صنعتی(تجاری) و مالکیت آثار هنری تقسیم میشنود.
24. توافقنامه عدم افشاگری (Non-disclosure agreement)
توافقنامه عدم افشای اطلاعات (NDA) به توافقنامهای گفته میشود که طی آن هر ۲ طرف از اطلاعات حساس و محرمانه مانند اسرار تجارت محافظت میکنند و آن را با شخص سوم به اشتراک نمیگذارند.
25. تجارت B2B
این اصطلاح کوتاه شدهی عبارت Business to Business است و به کسب و کاری گفته میشود که محصولات و خدمات خود را به یک کسب و کار دیگر ارائه میدهد. این نوع تجارت در مقابل تجارت بی تو سی (B2C) قرار دارد.
26. تجارت B2C
تجارت B2C مخفف عبارت Business to customers است و به کسب و کارهایی گفته میشود که محصولات و خدمات خود را به مشتریهای عرضه میکنند.
27. تجارت C2C
نوعی از سرویس است که کاربران با استفاده از آن، خدمات و کالاهای خود را به دیگر کاربران عرضه میکنند. وبسایتها و سرویسهای خرید و فروش اجناس دست دوم، از نمونههای تجارت Customer to Customer هستند.
28. سرمایهی بذری (Seed Funding)
به عنوان سرمایه اولیه و بذر یک کسب و کار نام برده میشود، تامین مالی بذر ، نوعی بودجه مبتنی بر ارزش سهام است که در آن سرمایه گذار در طول مراحل اولیه کسب و کار سرمایه گذاری می کند. مالک کسب و کار برای تأمین مالی ایده خود سرمایه را دریافت می کند در حالی که سرمایه گذار مالکیت جزئی کسب و کار را به دست می آورد. بنابراین، هنگامی که کسب و کار موفق و سودآور می شود، سرمایه گذار می تواند سهام خود را برای سود به فروش برساند.
29. سرمایه گذار ریسک پذیر (Venture Capital)
سرمایه گذاری ریسک پذیر که از آن با عنوانهای «سرمایهگذاری جسورانه» یا «سرمایهگذاری کارآفرینی» نیز نام میبرند، عبارت است از تأمین سرمایه لازم برای شرکتها و کسب و کارهای نوپا که مستعد جهش و رشد ارزش و البته ریسک فراوانی هستند.
30. سرمایه گذار فرشته (Angel Investor)
آنجلها (Angels)، افراد یا اجتماعی از افراد با یک هدف هستند که با ثروت شخصی خودشان ، در یک کسب و کار سرمایهگذاری میکنند. آنجلها معمولاً مبالغ کمتری نسبت به سرمایهگذاران خطرپذیر (VCs) سرمایهگذاری میکنند.
31. واگذاری (Vesting)
به نوعی تخصیص سهام گفته میشود که طی آن بعد از گذشت مدت زمانی، مقدار سهم تعیینشده به کارمندان داده میشود. بهعنوان مثال به یک کارمند 200 سهام طی 10 سال داده شود.
32. بنچمارک (Benchmark)
به فرآیندی گفته میشود که یک استارتاپ برای ارزیابی موفقیت فعلی خود از آن استفاده میکند. سرمایهگذاران میزان موفقت استارتاپها را بر اساس بنچمارکها میسنجند.
33. بوتاسترپ (Bootstrapped)
زمانی که گفته میشود یک شرکت بوتاسترپ است، یعنی بودجه آن توسط خود کارآفرین یا بودجه خود شرکت تأمین شده است .
34. فروش (Buyout)
یک استراتژی معمول برای خروج است که طی آن سهام شرکت به فروش میرسد و به خریداران آن اجازه کنترل شرکت داده میشود.
35. سرمایه (Capital)
به داراییهای مالی گفته میشود که در حال حاضر برای استفاده در دسترس هستند. کارآفرینان از سرمایه برای آغاز استارتاپ استفاده میکنند و مقدار آن را افزایش میدهند تا به رشد استارتاپ کمک کنند .
36.میزان هزینه(Burn Rate)
به میزان هزینه انجام شده یک استارتاپ در زمان مشخص میگویند. به عبارت دیگر مبلغی است که یک استارتاپ درحال حاضر بطور ماهانه هزینه می کند تا پاسخگوی هزینه های خود پیش از سود دهی اولیه باشد.
37. بازده سرمایهگذاری یا بازگشت سرمایه (Return On Investment)
نرخ بازگشت سرمایه (ROI) نسبت سود حاصل از سرمایهگذاری را در قالب درصدی از هزینه اولیه به شما نشان میدهد. نرخ بازگشت سرمایه بصورت درصدی از هزینه خرید محاسبه میشود و به سرمایهگذاران نشان میدهد در پروژه X چقدر سود بدست آوردهاند.
38. نقطه سر به سر(Break-Even Point )
در ادبیات اقتصادی، نقطه سر به سر به معنی سر به سر شدن هزینه و درآمد است؛ یعنی زمانی که سود و زیان صفر است.
39. آیپیاو (Initial Public offering)
(IPO) زمانی است که یک استارتاپ سهام خودش را در یک فراخوان بورس برای فروش به مردم پیشنهاد میدهد. در این حالت یک شرکت خصوصی تبدیل به سهامی عام میشود و دیگر یک استارتاپ نیست.
40. پیوت (Pivot)زمانی
است که استارتاپ جهت استراتژیهای خودش را به سرعت تغییر میدهد. معمولا این تغییرات به دلیل عدم بازدهی اتفاق میافتند و طی آن بر ویژگیهای دیگر محصولات یا مشتریها تمرکز میشود.
تهیه و تدوین محتوا: دکتر منصوری